“آژنگ نیوز”:علی اصغر حکمت روایت میکند چگونه دانشگاه تهران ساخته شد؟:در شمال غربی شهر تهران درسال ۱۳۱۲ صحرای شنزاری بود که از جنوب به خندق شهر طهران ) و از شمال به تپه های قریه امیر آباد تا فرحزاد منتهی میشد در این دشت تنها آبادی که به چشم میخورد باغ بسیار وسیعی بود که عمارت مختصری در جنوب آن در دو طبقه ساخته و به درختهای کهنسال کاج احاطه میشد و در تمام آن باغ اشجار میوه بسیار کاشته بودند. قریب به ۱۰۰ سال پیش در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه در حدود ۱۳۰۰ هجری قمری شاهزاده جلال الدوله فرزند ارشد سلطان مسعود میرزا ظل السلطان آن باغ را احداث کرده بود و از این جهت به «جلالیه » موسوم شد.
… در اوایل قرن چهاردهم … تهران می خواست به آبادترین و زیباترین محلات پایتخت بلکه ایران بشود – در همین منطقه جلالیه بود که نهر بزرگی احداث شده و ۵۰ سنگ آب از رودخانه کرج به تهران آوردند و مخرج آن اینک به صورت بلوار الیزابت دوم(بولوار کشاورز امروزین) در آمده است . و در شمال آن سابقاً و میدان معروف ، جلالیه برای رژه سوم اسفند برگزیده شد و اینک پارک دل آویزی … در آنجا ایجاد شده است . و بالاخره در همین سرزمین بود که دانشگاه تهران آفتاب وجود مسعود خود را در افق علم و دانش درخشان کرد .

شبی که دانشگاه متولد شد
در یکی از شبهای اواخر بهمن ۱۳۱۲ جلسه هیئت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شده بود سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارت و قصور زیبای جدید در میان آمد مرحوم فروغی رئیس الوزرا در این باب به شاه تبریک میگفت.
و دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبان گشوده بودند . چون نوبت به بنده نگارنده رسید که به سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عظمت پایتخت البته شکی نیست ولی نقصی که دارد اینست که این شهر هنوز عمارت مخصوص اونیورسیته (دانشگاه )ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد. شاه بعد از اندک تأملی گفتند: بسیار خوب آنرا بسازید .
در جلسه بعد هیئت وزراء در آغاز به وزیر عدلیه علی اکبر داور رو نموده فرمودند در بودجه سال بعد ۲۵۰۰۰۰ تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که به مصرف ساختمان مدرسه برسانند.
چند روز بعد که بودجه سال نو تدوین و تنظیم شد و به تصویب رسید، وزیر مالیه اضافه بر اعتبار مقرر هر ساله مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فصل مخصوص گنجانیده و قبل از نوروز به تصویب رسید و به وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شدم که ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.
انتخاب زمین
در فروردین ماه ۱۳۱۳ بیشتر اوقات در صدد پیدا کردن زمینی برای پی ریزی و آغاز عمارت دانشگاه بودم در گوشه و کنار به تجسس و تحقیق مشغول شدم بالاخره باغ جلالیه را از هر جهت مناسب دیدم از جمله زمینهایی که عرضه شد در بهجت آباد بود که آن وقت در اطراف باغ معروف آن عمارات و خانه هایی بود مهندس وزارت معارف موسیو آندره گدار آنرا نپسندید و کمی عرصه وقلت وسعت آنرا خاطر نشان ساخت.
مالکین اراضی بهجت آباد که از این جانب مأیوس شدند در نزد وزیر مالیه کوشش کرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیشنهاد جلالیه و بهجت آباد مطرح شد مرحوم داور رجحان بهجت آباد را قویاً پشتیبانی میکرد و بالاخره اخذ رأی به عمل آمد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم در این اثناشاه به جلسه وزرا ورود فرمودند پس از اندکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخست وزیر سئوال کردند چه می کردید؟
مرحوم فروغی عرض کرده صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بود دو محل پیشنهاد شده یکی بهجت آباد و دیگری جلالیه ، شاه بعد از اندک تأملی فرمودند « باغ جلالیه را انتخاب کنید . بهجت آباد ابداً شایسته نیست من همه این نواحی را با اسب گردش کرده و دیده ام ، مطلب تمام شد و من مشغول بکار شدم.

باغ جلالیه افزون از ۲۰۰۰۰۰ متر مربع بود که از مالک آن تاجری بنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد و توافق حاصل شد که متری ۵ ریال حساب نماید از این مبلغ وزیر مالیه متری ده شاهی آنرا کم کرد. در موقع امضاء قباله به نماینده وزارت معارف دستور داده شده بود که در قباله قنات مخصوص جلالیه نیز باید قید شود والا قباله را امضاء ننماید . بنا چار مالک قبول کرد و مبلغی در حدود ۱۰۰۰۰۰ تومان که به پول امروز (دهه ۵۰)شاید ۲۰ میلیون تومان ارزش دارد دریافت کرد . و قباله امضاء و زمین تحویل وزارت معارف گردید.و موسیو گدار به طرح نقشه آن مشغول شد. اول چیزی که بعمل آمد نرده اطراف آن باغ و اراضی آن بود.
تالار تشریح – اولین ساختمان دانشگاه
فن تشریح که از ارکان مهم علم طب است تا آن تاریخ به صورت تئوری تدریس میشد . لزوم تعلیم عملی آن بدون وجود محل مخصوص که بتوان اجساد اموات را عملا تجزیهنمایند ممکن نبود احساسات عامه وخرافات واحترام اجساد اموات مانع از اجرای این سبک عملی تعلیم تشریح بود .
بنابراین در نظر گرفته شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی شروع شود و از آنهم شعبه تشریح عملی و تالار تشریح Selle de Dessection آغاز گردد .
در اوایل اردیبهشت این ساختمان آغاز گردید و با کمال جدیت تعقیب میشد نقشه محل نگهداری اجساد و سالنهای تشریح در دو طبقه و آمفی تاتر مخصوص تعلیمات نظری به مرحله اجرا گذارده شد و تا اواخر دی ماه ۱۳۱۳ خاتمه پذیرفت وقتی که گزارش اتمام بنا به عرض …رسید از سرعت اتمام آن بنا ابراز تعجب کردند و قرار شد که یک روز مخصوص به زمین دانشگاه تشریف آورده و تالار تشریح را معاینه فرمایند.
دکتر امیر اعلم رئیس کرسی تشریح بود و دکتر ابو القاسم بختیار جراح و معاون دانشکده طب و دکتر بار آمریکایی جراح بیمارستان آمریکایی تهران سعی بلیغ و کوشش فراوان در این راه به خرج دادند حتی برای اولین بار اجساد اموات بلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مریضخانه های دولتی تحویل گرفته و در اتومبیل شخصی خود به تالار تشریح می آورد و در سالن زیر زمین در محوطه های مخصوص محلول ضدعفونی قرار میگرفت.
۱۵ بهمن ۱۳۱۳
برای گشایش تالار تشریح به نظر رسید که یک لوحه تاریخی از طلای خالص تهیه در زیر بنای دانشگاه نصب شود و روز دوشنبه چهاردهم بهمن در محلی که مرکز دانشگاه خواهد بود در زمین ودیعه گذاشته شود این پیشنهاد بعرض رسید و شاه تصویب فرمودند ولی روز سیزدهم بهمن با تلفن به اینجانب ابلاغ شد لوحه طلا را تغییر داده و از فلز تهیه نمائید زیرادفن کردن مبلغی طلا در زیر خاک بر خلاف اقتصاد است این امر … به فاصله ۲۴ ساعت انجام شد.
روز چهارده بهمن باران شدیدی در تهران شروع شد که تا نیمه شب اتصالا میبارید عصر آنروز اینجانب از فرط نگرانی که جهت انجام تشریفات و پذیرائی از موکب شاه داشتم به آقای ادیب السلطنه سمیعی رئیس تشریفات در بار با تلفن استعلام کردم که این باران سیل آسا اگر ادامه یابد آیا موکب همایونی فردا تشریف فرمای محوطه خواهند شد یانه؟ به فاصله ۱۰ دقیقه جواب رسید که … اگر سنگ هم از آسمان ببارد خواهم آمد البته تکلیف معلوم بود توکل بخدا کرده آماده پذیرایی شدم.
صبح دوشنبه …هوا صاف و آفتاب درخشان طالع و باد شدیدی میوزید که به فاصله ۲ ساعت اراضی جلالیه را که پر از گل ولای بو دخشک نمود در آن محوطه در زیر پله های جنوبی که اکنون محل قسمت مرکزی دانشکده پزشکی است.
چادر بوش نصب و برای پذیرائی مفصل شاه آماده گردید و بر حسب دعوتی که از طرف وزارت معارف بعمل آمده بود هیئت دولت و نمایندگان مجلس شورای ملی و صاحب منصبان ارشد وعده کثیری از اعیان ورجال در ساعت ۳ بعد از ظهر در محل حضور یافتند.
موکب شاه نخست به تالار تشریح تشریف فرما شده و ساختمان آن را بدقت بازدید فرمودند نگارنده توضیحات لازم را به عرض میرساند در زیر زمین محل انبار اجساد که مخصوص نگهداری کالبد اموات برای تشریح بود آماده شده بود که در آنجا اموات را ضد عفونی کرده و در حوضچه های فلزی فرو برده و بواسطه کوره های طبی فضولات اجساد را معدوم و پس از فرو بردن در حوضچه مملو از محلول ضدعفونی و تزریق مواد طبی برای عمل آماده میشد در همین قسمت لوله های متعدد آب سردوگرم کشیده شده و آب به طبقات فوقانی امتداد یافته و تقسیم میشد .

شاه در این زیر زمین نیز … آمده و وقتی که حوضچه های فلزی را ملاحظه فرمودند سئوال کردند آیا اجساد اموات اکنون موجود است ؟ نگارنده عرض کرد که آری فرمودند سر یکی از آنها را باز کنید بنده آنرا گشوده و ایشان جسد را مشاهده کردند .
شاه پس از بازدید قسمتهای مختلف تالار تشریح نقشه تفصیلی ساختمان دانشگاه را که محل هر یک از دانشکده ها بود نشان میداد و در اتاق دفتر تالار گسترده شده بود مورد توجه قرارداده و کفیل وزارت معارف بعرض رسانید که مطابق این نقشه تالار تشریح جزء کوچکی از دانشکده طب است و آن دانشکده خود قسمتی از دانشگاه میباشد که انشاء الله روزی برسد که تمام دانشگاه با فروع و شعب و منظمات تماماً ساخته شود.
لوحه تاریخی
پس از ملاحظه و سرکشی از تالار تشریح شاه به محوطه دانشگاه در جلوی چادر پوش تشریف بردند دورنمای وسیع باغ جلالیه که جایگاه آینده دانشگاه بود در مد نظر گسترده و در زیر تابش آفتاب و هوای فرح انگیز جلوه و جذبه خاصی داشت مدعوین همه در جلوی چادر صف کشیده و منتظر … بودند.
و در آنجا بود که حفره مخصوصی برای نصب لوله تاریخی حفر شده بود و محفظه سنگی منتظر آن لوحه بود کفیل معارف لایحه ای مبنی بر سپاسگزاری و کسب اجازه قرائت کرد و سپس با کمال ادب و احترام لوحه فلزی را که بر روی آن خط نستعلیق زیبا عبارت ذیل نقر و کنده شده بود تقدیم نمود. آهسته سئوال فرمودند از فلز است یا طلا؟ عرض کردم که از برنز تهیه شده است.
آنگاه فرمودند و ایجاد دانشگاه کاری است که ملت ایران بایستی که خیلی قبل از این شروع کرده باشد حال که شروع شده باید جدیت نمود که زودتر انجام گیرد .
در میان حضار مرحوم مهدی قلی هدایت ( حاجی مخبر السلطنه) رئیس الوزراء سابق ایران که از لحاظ سن و قدمت خدمت مرتبه ارشدیت داشت مرتجلا عرض کرد « شاه… چند سال قبل کلنگی به زمین زدند که اوضاع جسمی مردم این کشور را اصلاح میکرد اشاره او به کلنگی بود که رضاشاه در ۱۳۰۷ برای ایجاد راه آهن در محل ایستگاه کنونی به زمین زدند امروز نیز بنائی را شروع میفرمائید که روح را پرورش میدهد. الحمدالله که نمردم و چنین روزگاری را دیدم.
بعد از آن تلگراف ذیل که از طرف موسیو شاراوتی رئیس دانشگاه پاریس مخابره شده بود قرائت شد :
جناب وزیر معارف ایران
امروز که … شالوده دانشگاه تهران گذارده میشود ، دانشگاههای فرانسه تبریکات صمیمانه خود را از این عمل عظیم تقدیم میدارد و ترقی و پیشرفت علمی آن دانشگاه را مسئلت میدارد . شارلوتی
سپس رضا شاه در داخل حفره لوحه را در محفظه سنگ مرمر قرار داد و بلافاصله مهندس مسئول با روغن پارافین جوشان تمام آن محوطه اطراف لوحه را پر کرد و رضا شاه نسبت به کفیل معارف ابراز مرحمت فرموده و جمعیت را ترک کرده و به طرف ساختمان جایگاه مخصوصی که در شمال دانشگاه برای میدان رژه نظامی ساخته شده بودرفتند.
منبع خاطرات علی اصغر حکمت
گروه گزارش