“آژنگ نیوز”:تاریخچه آمارگیری به صورت مدرن دردوره پهلوی اول به روایت علی اصغر حکمت چنین است:در اواخر فروردین ۱۳۱۸ با سمت وزیر کشور بعرض رضا شاه پهلوی رسانیدم که اجازه دهند سرشماری جمعیت ایران را که از پانزده سال قبل در دفاتر ثبت پیش بینی کرده بودند بموقع عمل گذارد و بر اداره ثبت احوال کلمه آمار ، نیز افزوده ای گردد، این پیشنهاد بایک لبخند مسرت آمیز ایشان مواجه شد.
عمل آمار ایران که از آمال من بود با دستیاری دستگاه اداره ثبت احوال آغاز شد.از شاه درخواست کردم که اولا اجازه فرمایند اولین قانون سرشماری که در سال۱۲۹۷ در وظائف اداره کل ثبت احوال قرار گرفته بود و بتصویب مجلس رسید. ولیبعلت آشفتگی امور مملکت تاکنون بموقع عمل گذاشته نشده و اکنون اقتضا دارد که اصلاح شود و قانون جدیدی با مطالعه دقیق تهیه و تصویب شود تا بر طبق آن عمل سر شماری انجام گیرد ثانیا امرا کید از پیشگاه همایونی صادر شود که دولت و مخصوصا وزارت جنگ و وزارتخانه های کشوری برای این مقصود بیدریغ با وزارت کشور کمک ومعاضدت نمایند و فرماندهان لشکری و فرمانداران کشوری و بالاخره تمام دستگاه حکومت خود را مسئول مساعدت و همکاری بدانند.

این هر دو استدعا موقع قبول یافت و اوامر اکید از ناحیه شاه کتبا و رسما صادر گردید.در کشور ایران در قرون اخیر آنچه معلوم است در زمان ناصرالدینشاه اواخر قرن سیزدهم قمری زمان صدارت حاجی میرزا حسین خان سپهسالار که از امور ممالک خارجه با اطلاع بود و در وزارت علوم شاهزاده دانشمند علیقلی میرزا (اعتضادالسلطنه) در ایران عمل سرشماری بموقع اجرا در آمده است و مباشر این کار مرحوم میرزا عبدالغفار ( نجم الدوله) مؤلف تقویم وکتب علمی دیگر و معلم ریاضی علم هیأت در مدرسه دارالفنون بوده است و اطلاعات جالبی بدست میدهد بعد از مشروطیت در ۱۲۹۵ کابینه اول و ثوق الدوله اداره ای بنام ثبت احوال تأسیس گردید و در آئین نامه وظایف آن اشاره به سر شماری و احصائیه شده است.
دو سال بعد در سال ۱۲۹۷ در کابینه دوم اداره مذکور رسما تشکیل شد و در همان سال عموم مردم تهران اول همه رئیس الوزراء و اعضاء دولت شخصا باداره مذکور رفته احوالات شخصیه خود را ثبت و برای نام خانوادگی علاوه بر نام شخصی که از سنتهای پسندیده اجتماعی است کلمات و الفاظ خوب اختیار کردند و بعد از آنهابتدریج مردم داوطلبانه با ثبت احوال و اختیار نام فامیلی استقبال کردند اصطلاحات ولغات معمول در آن اداره مانند «سجل احوال» و دورقه هویت و غیره که اقتباس از اصطلاحات ترکیه بود تدریجا باصطلاحات فارسی تبدیل گردید.
بعد از تصویب قانون نظام وظیفه عمومی
۱۳۰۴ ثبت احوال و صدور شناسنامه که تا آنوقت اختیاری بود ناگزیر اجباری شد برای ورود جوانان بخدمت وظیفه و برای ورود کودکان به دبستانها در موقع انتخابات پارلمانی از رأی دهندگان و برای معاملات تجارتی و اقتصادی از هر کس ارائه شناسنامه لازم شد از اینرو در بدو تشکیل سلطنت پهلوی تقریبا اکثر سکنه ایران صاحب شناسنامه رسمی شده بودند در سال ۱۳۰۳ ایام ریاست وزراء اعلیحضرت رضاشاه تصویب نامه ای در دولت صادر گردید برای امر احصائیه «عمومی» سرشماری به وزارت کشور ابلاغ گردید و همان تصویب نامه در ۱۳۰۷ بصورت قانون درآمده و از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و از آن پس سر شماری یک تکلیف قانونی شناخته شد. این قانون بموقع اجرا در نیامد و معوق بود تا اینکه در سال ۱۳۱۸ که نویسنده در وزارت کشور برای انجام عمل سرشماری از پیشگاه همایونی بطوریکه در فوق ذکر شد اجازه گرفتم در این سال که درست ۱۵ سال از تصویب قانون میگذشت از یمن دولت و از برکت سلطنت پهلوی سازمانها و تشکیلات مملکت نضج گرفته و اداره ثبت احوال نیز خود تکامل حاصل کرده و برای شروع به سرشماری عمومی کم و بیش مجهز و آماده شده بود.
بعد از آنکه استدعای وزیر کشور مورد قبول یافت نخست به وضع قانون جدیدی که مقتضی زمان بود اقدام و قانون دوم سرشماری در خرداد همان سال ۱۳۱۸ به تصویب مجلس رسید.
این قانون مشتمل بر ۷ ماده است که در ماده اول آن میگوید: «سرشماری عمومی کشور در هر موقع بر حسب پیشنهاد وزارت کشور و تصویب هیأت وزرا بموجب فرمان همایونی انجام میگیرد . پس شروع باجرای این قانون کرده ] و شورای قانونی برای رسیدگی به امورسرشماری در وزارت کشور تشکیل گردید.
تجارتی و اقتصادی از هر کس ارائه شناسنامه لازم شد از اینرو در بدو تشکیل سلطنت پهلوی تقریبا اکثر سکنه ایران صاحب شناسنامه رسمی شده بودند در سال ۱۳۰۳ ایام ریاست وزراء رضاشاه تصویب نامه ای در دولت صادر گردید برای امر احصائیه «عمومی» سرشماری به وزارت کشور ابلاغ گردید و همان تصویب نامه در ۱۳۰۷ بصورت قانون درآمده و از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و از آن پس سر شماری یک تکلیف قانونی شناخته شد. این قانون بموقع اجرا در نیامد و معوق بود تا اینکه در سال ۱۳۱۸ که نویسنده در وزارت کشور برای انجام عمل سرشماری از رضا شاه بطوریکه در فوق ذکر شد اجازه گرفتم در این سال که درست ۱۵ سال از تصویب قانون میگذشت سازمانها و تشکیلات مملکت نضج گرفته و اداره ثبت احوال نیز خود تکامل حاصل کرده و برای شروع به سرشماری عمومی کم و بیش مجهز و آماده شده بود.
بعد از آنکه استدعای وزیر کشور مورد قبول یافت نخست به وضع قانون جدیدی که مقتضی زمان بود اقدام و قانون دوم سرشماری در خرداد همان سال ۱۳۱۸ به تصویب مجلس رسید.
این قانون مشتمل بر ۷ ماده است که در ماده اول آن میگوید: «سرشماری عمومی کشور در هر موقع بر حسب پیشنهاد وزارت کشور و تصویب هیأت وزرا بموجب فرمان همایونی انجام میگیرد .
پس شروع باجرای این قانون کرده ] و شورای قانونی برای رسیدگی به امور سرشماری در وزارت کشور تشکیل گردید.
بعد از مشاوره قرار شد که ابتدا در یک شهر کوچک و آرام آن را محل آزمایش قرار دهیم و آمارگران طرز عمل را تمرین نموده و آماده کار شوند و سپس شماره نفوس از پایتخت شروع و بتدریج شهرهای بزرگ و کوچک تا قصبات وشهرک ها هر کدام به نوبت خود شماره شوند.
برای اجراء این اولین سرشماری شهر کاشان روز اول تیر ۱۳۱۹ مقرر گردید بفرمانداری و پادگان نظامی دستورهای لازم داده شد. دو روز قبل از آن عده فراوانی آمارگیر از اعضاء اداره آمار در آنشهر متفرق شد. « و پرسش نامه ها حاضر گردید در آن روز در کاشان تعطیل عمومی بود افراد در منازل و مساکن خود سربازها و ژاندارم ها در مراکز خویش و حتی مسافران در کاروانسراها متوقف گشتند از سحر گاه شروع بجمع آوری پرسشنامه ها شد محلات شهر به چند ناحیه تقسیم در هر ناحیه یک گروه آمارگیر مأمور شد کوچه بکوچه و خانه بخانهرفته و پرسش نامه را منظما تکمیل کردندو تا ظهر اوراق جمع آوری و شماره شدوتا عصر همان روز جمع بندی کردند و تا هنگام .غروب سرشماری کاشان بکلی انجام گرفتو تلگرافی مضمون زیر در ساعت هفت بعد ازظهر به تهران مخابره شد :
از کاشان بکاخ سعد آباد ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی الساعه سرشماری کاشان و حوالی با کمال دقت بپایان رسیدمجموع نفوس از زن و مردو کوچک و بزرگ۴۴۹۹۷ احصا شده صورت تجزیه و تفصیلآن در گزارش جداگانه به عرض خواهد رسید علی اصغر حکمت.
پس از آنکه مأمورین و آمارگران در کار خود تجربه آموختند نوبت به سرشماری شهر پایتخت رسید با اوضاع و احوال جامعه و قلت وسائل نقلیه و کمبود مأمور و آمارگر اجازه نمی داد که احسام سرشماری تمام مملکت در یک روز انجام گیرد. بنابر این قرار شد که تدریجا شهرهای بزرگ و کوچک و قصبات بنوبت احصاء نمایند.
در شهر تهران بسبب وسعت حوزه و کثرت نفوس کار سخت تر ومشکل تر بود و عده اعضاء اداره آمار و ثبت احوال برای این خدمت کافی نبود بناچار از جوانان دانشجوی دانشگاه کمک گرفته شد و اوراق پرسش نامه و دفاتر حاضر شد و برای سرشماری تاریخ دهم اسفند۱۳۱۸ مقرر گردید شهر تهران و حوالی بچندین منطقه تقسیم شد و برای هر منطقه یک دسته اکیپ به تناسب محل مأمور شدند.
روز جمعه دهم اسفند در تهران تعطیل عمومی بود و همه افراد نفوس در مساکن و اماکن خود متوقف شدند اتفاقا شب جمعه برف شدیدی باریده و حرارت هوا بچندین درجه زیر صفر تنزل یافت ولی این پیش آمد در برنامه عمل تأثیری نداشت و از سحرگاهان آمارگران براه افتادند خانه بخانه و بمنزل رفته پرسش نامه ها را تکمیل میکردند. تاعصر جمعه تمام اوراق جمع آوری و تا اوایل شب استخراج ارقام و جمع بندی آنها انجام یافت و همان نیمه شب نتیجه کامل استخراج و گزارش آن بدفتر مخصوص شاهنشاهی ارسال و روز شنبه در هیئت وزراء بعرض دولت رسید سکنه شهر تهران و نواحی از هر جهت ۵۴۰۰۸۷ احصا شدند .
نویسنده روز بعد بواسطه زحمت دو روزه دچار تب شدیدی شده و نتوانستم در آنموقع در هیئت وزراء که در حضور شاه تشکیل شده بود حاضر شوم و در خانه بستری بودم بعدا اطلاع حاصل کردم عدد و کمیت نفوس شهر پایتخت مرضی طبع عالی و همت بلند شاه نشده بود زیرا ایشان میل داشتند جمعیت پایتخت خیلی بیش از آنچه سر شماری نشان میداد باشد.
در اوایل سال ۱۳۰۰ ش از روی مصرف نان و آذوقه شهر از جمعیت تهران آماری تقریبی برداشته شده بود و جمعیت تهران را در حدود ۲۰۰ هزار نشان میداد.

در سال ۱۳۱۹ همچنان اداره آمار بکار خود مشغول بود و آمارگیران پیوسته از شهر بشهری میرفتند و از یازده شهر بزرگ و کوچک سرشماری کردند که صورت مشروح آن در جدول ضمیمه بنظر خوانندگان میرسد. بعداً در سال ۱۳۲۰ پس از وقایع شهریور مجددا بکار شروع کرده و از ۲۲ شهراحصائیه برداشتند که ارقام آن در دست نویسنده نیست با آنکه در شورای عالی احصائیه قرار شده بود سر شماری تمام کشور تا سال ۱۳۲۰ تماما انجام گیرد متأسفانه حوادث نامیمون سوم اسفند ۱۳۲۰ موجب تاخیر کار اداره آمار شد.
با آنکه مجددا در عصر پهلوی دوم این عمل مناسب توسعه و نظام زیاد گرفت و مرکز آمار در سال ۱۳۳۴ با قانون جدیدی که در مجلس تصویب رسید؛ آمار وزارت کشور مجزی و اداره مستقلی بنام « مرکز آمار در حوزه برنامه پنجساله تشکیل گردید.
در سال ۱۳۵۳نیز اداره منظمی با عده ای قریب یک هزارتن آمارگر در مرکز آمار ایران با کمال نظم شروع به آمارگیری کرد.ازآن جمله آمارگیری دهساله اولین سرشماری عمومی که در آبان ۱۳۳۵ شروع و با شرکت قریب ۲۷ هزار آمار در در مدت ده روز انجام دادند و سالنامه مفصل آن تا سال ۱۳۴۵ خورشیدی در سال ۱۳۵۲ طبع و انتشار یافت.
منبع خاطرات علی اصغر حکمت
گروه تاریخ