“آژنگ نیوز”:در اواخر دوره سلطنت رضا شاه(در سال ۱۳۱۸ خورشیدی) حادثه جالبی در خراسان اتفاق افتاد که منجر به آن شد که یکی از بخشدارها بدارالمجانین اعزام شود؛ جریان حادثه از این قرار است :
در آن ایام از طرف استاندارها مرتباً ببخشداریها و فرمانداریها تذکر داده میشد که برای بهبود وضع مردم و بالا بردن سطح زندگی آنها ، هر پیشنهاد جالبی دارند بنویسند تا در صورتیکه قابل قبول باشد مورد اجرا گذاشته شود .بخشدار یکی از نقاط تابعه استان نهم شخصی بود بنام ( قبادی ) که بعدا کارمند بازنشسته وزارت کشور شد؛در آن ایام (قبادی) در تعقیب صدور این بخشنامه مطالعه فراوانی در باره افراد و اهالی آن سامان کرد و به این نتیجه رسید که گزارش مفصلی باستاندار نوشته و پیشنهادهایی بدهد.
خلاصه پیشنهاد بخشدار این بود که: چون اهالی این حدود، همگی آلوده به تریاک و شیره هستند و ابدا کار و فعالیتی ندارند، برای بالا بردن سطح زندگی و افزایش جمعیت و ایجاد کار و تولید فعالیت و کوشش در این منطقه باید وسائل مهاجرت در حدود ۲۰ هزار جوان وزیده آلمانی را از آلمان به آن حدود فراهم ساخت. تا در نتیجه ازدواج این جوانان با دختران ایرانی که در آنحدود سکونت دارند و بکار گماردن همان جوانها در مزارع و کشت ،زارها هم نسل پاک و سالمی تحویل جامعه داده شود، و هم کوشش و فعالیت جایگزین خمود ولا ابالی گری فعلی گردد .

این پیشنهاد که دارای جزئیات کامل بود سخت دراستانداری سروصدا بپا کرد، و استاندار متحیر ماند که با این گزارش چکار کند ، آیا آنرا بوزارت کشور بفرستد تا وسائل انتقال جوانان آلمانی را فراهم سازد، با آنکه موضوع را بشاه بنویسد و گزارش را بنام خود جا بزند، مدتها استاندار با مشاورین در این باره بمشورت پرداخت ، بالاخره مشاورین وی را از هر گونه اقدامی منع کرده گفتند بهتر است همین گزارش را بوزارت کشور بفرستید تا خودشان تصمیم بگیرند.
عین گزارش بوزارت کشور رفت ، دروزارت کشور خواندن این گزارش عصبانیتی بپا ساخت، و گفتند که این بخشدار عقلش کم است و در نتیجه نامه ای بهمین مضمون باستاندار نوشتند ، استاندار که مرید و مخلص قدرت و حرف بالاترها بود جوابداد : همینطور است که می نویسید ، این شخص بقول عوام (گَه گیر) است و گاهی عقلش تکان خورده و مالیخولیایی میشود و پرت و پلا می گوید و ممکنست حالا هم دچار یک جنون ادواری شده باشد.
وزارت کشور جواب داد ؛ حالا که اینطور است چرا او را برای معالجه بتهران نمی فرستید . استاندار مطبع الحکومه نوشت: بعض رسیدن نامه وزارت جلیله او را از کار برکنار ساختم و تحت الحفظ وی را بتهران فرستادم تا بدار المجانین فرستاده شود. بدین طریق بخشدار بیچاره به دارالمجانین تهران اعزام شد و مدتها در آنجا بود، بعدها که آبها از آسیا افتاد بخشدار هم از دارالمجانین بیرون آمد و خودش تقاضای بازنشستگی کرد و در سال ۱۳۳۲ خورشیدی دوره بازنشستگی خود را میگذراند.
منبع مجله تهران مصور شماره فروردین ماه سال ۱۳۳۲ خورشیدی
گروه تاریخ