“آژنگ نیوز”: خانه های پیشینیان ما در دوره قاجارتفاوتهای اساسی با زندگی در آپارتمانهای امروزین داشت. عبداله مستوفی در مورد خانه های قدیمی در سالهای ۱۲۸۰ خورشیدی چنین روایت میکند:چنانکه میدانیم خانه های ما در محلۀ سر چشمه بود. این خانه های ما یک قسمت اصلی داشت که پدرم در زمینهای معروف بباغ تنباکو در نزدیکی خندق قدیم و خیابان چراغ برق امروزه ساخته بود که از طرف شمال بکوچۀ حمام کوچکه و از سمت جنوب بکوچه مسجد حاجی شیخ عبدالنبی محدود میشد. فاصله این دو کوچه در حدود شصت هفتاد ذرع است. عرض این زمین در حدود بیست ذرع و فقط از سمت کوچۀ حمام کوچکه بعرض پنج شش ذرع در طول پانزده ذرع بریدگی داشت که جزو خانه همسایه بود. بطوریکه جبهۀ سمت کوچه حمام کوچکه بجای بیست ذرع ، بیشتر از پانزده ذرع نبود در این قسمت اصلی از سمت کوچه مسجد حاجی شیخ عبدالنبی طول زمین را بسه قسمت کرده بودند اولی شانزده و دومی بیست و سه و سومی سی ذرع طول .داشت من در اینجا نقشۀ این سه قسمت را برای آن میکشم که از طرز بنائی قدیم هم ذکر شده باشد تا تحولات بعد بهتر مجسم شود.

در قسمت اول که سمت کوچه مسجد حاجی شیخ عبدالنبی و شانزده در بیست ذرع تحدیدش کردم، بقدر یک ذرعی از زمین را بطول تمام عرض زمین واگذاشته بعرض کوچه افزوده و در حقیقت یک جلوخان بیست ذرع طول و یک ذرع عرض احداث کرده بودند. دروسط در مدخل خانه را ساخته و پشت این در یک هشت بنا نموده بودند. این هشتی درست هشت ضلع داشت که دوتای آن رو بروی هم نیم ذرع و شش تای باقی یکذرع و دو گره و هریک از آنها مدخل یکی از تقسیمات مختلفۀ خانه بود از سمت راست در مدخل اول دری بود که به اطاق قاپو چی و بعد به در دیگریکه بطویله میرفت و از سمت چپ اولی راه پله بام ودومی درحیاط بیرونی و بالاخرهدر رو بروی در مدخل راهروی بود که وارد دالانی میشد و بوسیله یک پیچ و دالان در از دیگری بقسمت دوم یعنی اندرون میرفت.
پس ازاین پانزده در بیست ذرع را هم در قسمت کرده، در قسمت سمت راست یک طویله و در قسمت چپ یک بیرونی ساخته بودند.
بیرونی دو اطاق رو بروی هم یکی سمت شمال و یکی سمت جنوب ویک اطاق کوچک در سمت مشرق داشت.
بنای سمت شمال که رو بقبله و بنای آبرومند حیاط محسوب میشد دو ایوان مانند ، بعرض دو ذرع و یکچارک در یکذرع و نیم که نصف آن صرف دو پله شده بود وما بقى بمنزله کفش کن بکار میرفت در طرفین و سه دهنه ارسی که در حاشیه های بالا روها شیشه خورده الوان کار کرده و روی آن پرده ای که تا حد بالارو تا خورده و منظم بالا رفته بود در وسط داشت.
البته تورفتگی دو ایوان از سروته طبعاً اطاق را بدو قسمت میکندیک چهار گوشی اصلی در عقب و یک چهار گوشی کوچکتر در جلو . در اصطلاح معماری زمان اینجور اطاق را تالار شکم دریده و این مربع جلو را شاه نشین میگفتند .
اینجا ممکن است این فکر برای خواننده بیاید که ساختن این شاه نشین و این جلو و عقب رفتن ها برای چه بوده است؟ میخواستند دو اصل کلی معماری یکی قرینه و دیگری استفاده زیادتر از از زمین کمتر را رعایت کرده باشند. دو ایوانچه طرفین با اینکه هر دو وصل بیک اطاق میشد برای رعایت اصل اول و جدا کردن دو کفش کن از اطاق برای رعایت اصل دوم بود.
از طرف دیگر نظر بصرفه جوئی نمیخواستند شیروانی هم بسازند ، اطاق را کم بگیرند تا تیرهای چوبی با شفته و کاهگلی که برای پوشش بعد از حصیر و نی روی آنها میریختند شکم ندهد پس عرض اطاق را از سه ذرع و نیم منتهی سه ذرع و سه چارک بیشتر نمیتوانستند بگیرند .
بنابراین و برای اینکه اطاق بزرگ نیز داشته باشند طرز شکم دریده و اطاق شاه نشین دار را اتخاذ کرده بودند که فرش انداز اطاق زیاد و گنجایش بیشتری داشته باشد زیر قسمت اصلی این اطاق هم آب انباری داشت که قسمت زیر شاه نشین به مصرف پاشیر آن رسیده بود ارتفاع این بنا از کف حیاط یک ذرع بیشتر نمیشد. سروته این اطاق یک صندوقخانه در سمت مشرق ویک ایوان در جهت مغرب داشت و ایوان بحیاط دیگری که بعدها خواننده عزیز از آن اطلاع پیدا خواهد کرد باز میشد.
در سمت جنوب یا بقول عوام سمت نسام ( نسار ) یک اطاق پنج ذرع در سه ذرع و نیم وسط وسر و ته آن دو مکان یکذرع و چارک عرض ساخته بودند که یکی راهرو اطاق و دیگری محل مخفی و ضروری بود. بنای سمت شرق یک اطاق آبدارخانه بسیار کوچکی بود که فقط گنجایش صندوق آبدارخانه و سماور و لوازم را داشت و چیز مهمی نبود. ارتفاع این دو بنا از کف حیاط منتهی بسه چارک میرسید عرض وطول حیاط هم در حدود نه در هشت و وسط آن باغچه چهار ذرع و نیم در سه ذرع و نیم بود. روی هشت یک بالاخانه، یک پلکان را که از پهلوی ایوانچه تالار شکم دریده سر در میآورد وارد حیاط میشد. روی صندوقخانه جنب تالار ساخته بودند و درحقیقت بالا خانه روی هشت یک اطاق آبرومند و بالاخانه رو بروی آن اطاق جای نوکر و مهتابی وسط محوطۀ این قسمت میشد.

در سه کنجی جنوب و مغرب هم در مرتبه فوقانی یک اطاق محقر روی راهرو پائین ساخته بودند و فاصله بین این اطاق و اطاق سر در هم مهتابی دیگری درست شده بود که بام اطاق جنوب بود .
اما ،طویله تفصیلی نداشت از دست راست هشت وارد محوطه ای و سمت شمال آن دری دیده می شد . در را که باز میکردند طویله ای دارای شش چشمه طاق که دو ستون آجری دیده میشد . وسط ، کار طاق بندی شش چشمه را آسان کرده بود نمایان میگشت جلو این دوستون روبروی در دوازده آخور داشت رو بروی این طویله در جنوب بروی در تخت جای مهتر و دوره ، ده محوطه، آب انبار و روی آن یک اطاق برای زین خانه و پهلوی آن اطاق قاپوچی بود که گوشۀ دیگر هم محل ضروری طویله بود.
یک پلکان که باید وسط همین بیرونی و طویله دالانی ده دوازده ذرعی وجود داشته باشد که اندرونی را به بیرونی وصل کند وجود داشت. در اینجا این سؤال ممکن است پیش بیاید که چه حاجت باین دالان داشته اند؟ آیا ممکن نبوده است از گوشه بیرونی یکی از این سوراخ سنبه ها را تبدیل به راهرو کنند؟ چرا ممکن بود ولی آنوقت لازم میآمد که زنهای اندرون در رفت و آمد خود به بیرون خانه از وسط مردها و مهمانها بگذرند و هیزم و زغال و خوار باری که برای خانه میآوردند از وسط بیرونی بگذرانند و این مخالف مرسوم زمان بود. پس نا گزیر باید سرو کار صادر ووارد اندرون را هر چه زودتر از بیرونی جدا کنند که در محوطه بیرونی چشم مردها بزنها ولو با چادر و چاقچور هم بود نیفتد و اول محل مناسب همان هشت خانه بود که باید راه اندرون از آنجا باشد تا ضمناً انضباط صادر و واردخانه هم تحت نظر دربان محفوظ بماند.
در محوطه دوم که عرض آنرا بیست و طول آن را بیست و سه ذرع برآورد کردیم سه طرف بنا داشت. سمت شمال و روبروی مدخل قطعه ای را بعرض هشت ذرع جدا کرده در آن یک تالار قلمدانی تقریباً در وسط و طرفین آن دو اطاق و دو ایوان جلو هر یک از این سرپوش هم سطح این محوطه مربوطه را بیام طویله مربوط میکرد که جلو آن مهتابی برای خشکانیدن پهن و در قسمت عقب یک انبار هشت نه ذرع در سه ذرع ساخته بودند که دیوارجلو آن روی سه رومی و دوستون وسط طویله ساخته شده و این محل انبار کاه و جو ویونجه بود .
همانطور که امروز گاراژ جزو لوازم خانه است ، در آنروزها هم طویله ای که دارای همه چیز حتی آب انبار برای آب دادن با سب هم باشد از لوازم خانه بود.
گفتیم ضلع روبروی در مدخل بدالانی میرفت که قسمت اول را بقسمت دوم که اندرون بود مربوط کند.حالامیخواهیم قسمت دوم را بدانیم چه بود؟ البته خواننده عزیز اگرحوصله داشته و آنچه سابق از طرز بنای بیرونی و طویله نوشته ام با توجه خوانده باشد میتوانددو اطاق ساخته بودند که حیاط باطاتها بوسیلۀ چهار پله جلو ایوان مربوط شود این ایوانها از دو طرف به تالار قلمدانی هم راه داشت. عرض تالار سه ذرع وسه چارک وطول آن در حدود هفت ذرع وعرض اتاقهای جنبین سه ذرع . طول آنها هر یک چهار ذرع بود بغل اطاقهای کوچک، هر یک صندوقخانه یا پستوئی بطول اطاق وعرض یک ذرع و نیم و بغل ایوانها هم عرض وطول ایوان ،دومکان برای قهوه خانه و آبدارخانه ساخته شده بود و بالاخره در دو انتهایسمت مغرب، یک انبار و در سمت مشرق یک راهرو که بعد از یک پیچ این قسمت را ساختمان بقسمت سوم مربوط میکرد بنا کرده بودند.
ارتفاع این بنا از کف حیاط یک ذرع و نیم وزیر تالار قلمدانی وسط یک زیر زمین ساخته شده بود سقف تالار پنج ذرع از کف آن ارتفاع داشت و آنرا دو پوشش کرده بودند. فاصله بین پوشش اول و پوشش دوم یکذرع و نیم میشد ارتفاع سقف اطاقها و صندوقخانه ها و انبار و راهروهای طرفین این تالار منتهی به سه ذرع میرسید زیرا روی این دو قسمت بنا مثل زیر بالاخانه هایی ساخته شده بود.
سمت مغرب یک بنای سه قسمتی که یک اطاق پنج ذرع درسه ذرع و چارک با یک شاه نشین و دوراهر ودر طرفین شاه نشین در وسط و دو اطاق سه ذرع و نیم در چهار ذرع و نیم درطرفین و دو راهرو در سروته ساخته شده بود که قسمت انبار و قهوه خانه بنای سمت شمال در غلاف این بنا واقع میشد و در عقب راهرو ، سمت بنای شمالی پلکانی بود که به بام اینقسمت میرفت و این بام فضای جلو بالاخانه های سمت راست بنای شمالی میشد ارتفاع اینرشته ساختمان سه قسمتی از کف حیاط بیک ذرع نمیرسید و ارتفاع سقف آن منتهی سه ذرع و نیم بود.
ساختمان سمت مشرق عبارت بود از یک راهرو که قدری بسمت مشرق رفته و بعد سمت شمال میپیچد و این حیاط را بقسمت سوم مربوط میکرد و بعد از این راهرو یک اطاق خدمتکار و پس از آن پلکان بام و بعد از آن هیزم دان و بعد آشپزخانه و بالاخره قرینه راهرو سمت شمال محل ضروری بود .
تالار ساختمان سمت شمال ارسی پنج دهنه و بالاخانه های طرفین هم هر یک یک ارسی سه دهنه و جلو تمام ارسیها پردۀ کرباسی داشت که تا بالار وارسیها منظم تا شده بود که با قرقره و بند و بساط بالا کشیده بودند و چون محوطۀ سوم را هم برای اندرون ساخته بودند دلیلی نداشت که از دو رو کردن بنای سمت شمالی این حیاط خود داری کنند . بنا بر این در و پنجره و حتی بالاخانه ها، ایوان هم بسمت چه اطاقهای زیر و چه بالاخانه های رو همه در و حیاط عقب داشت.
طول محوطۀ عقبی را که وصل بکوچۀ حمام میشود سی ذرع و عرض قسمت اول آنرا بیست و عرض نصف دوم یعنی سمت کوچۀ آنرا پانزده ذرع برآورد کرده ایم. پس در سمت شمال که سمت کوچه و جای بنای آبرومند خانه است بیش از پانزده ذرع عرض نداریم. در این پانزده ذرع یک سه قسمتی نظیر سه قسمتی سمت مغرب حیاط قبل، تصور کنید منتهی قدری عریضتر و بواسطهٔ زیر زمینیکه زیر اطاق وسطی بود ارتفاع آن بیشتر و درعقب هریک ازدو اطاق جنبین یک صندوقخانه یا پستو هم علاوه کرده بودند و بعد از تمام اینها یک راهرو که آخر آن دری بکوچۀ حمام کوچکه داشت مخرج دیگر این خانه ها به بیرون یعنی کوچه حمام کوچکه بود. روی دو اطاق جنبین این سه قسمتی دو بالاخانه روی صندو صندوقخانه های زیر را راهرو ساخته بودند که فضای روی اطاق و شاه نشین و راه روهای جنبین شاه نشین بمنزله حیاط و بهار خواب این دو بالاخانه میشد .
در سمت مغرب هفت هشت ذرعی از دیوار حیاط بدیوار همسایه متصل بود و بعد از آن این گریختگی آشپزخانه و انبار خواربار که که عرض زمین به بیست ذرع رسیده بود در بخوبی آن را میشناسیم و پلکان بام همین ساختمان مختصر واقع شده بود.
در سمت مشرق بنای تنکه سازی (تنک بمعنى نازک و در اینجا بمعنى باریک و کم عرض است. بنای تنکه سازی در اصطلاح معماری سابق به یکرشته ساختمان کم عرض میگفتند که یک طبقه و دیوارهای آن هم کم قطر تر و در ساختمان حیاطهای قدیم هر خانه یک سمتش تنکه سازی و برای ذغال دان و تنگتر باشد هیزم دان و از این قبیل ساخته میشد.)
که عبارت از راه پلۀ بام همین قسمت که بقسمت بالاخانه های جنوبی هم مربوط میشد و سپس محل ضروری و بعد ایوانی بهار نشین و بعد هیزم دان و در سروته این رشته بنا دو راهرو مدخل حیاط که یکی بکوچه و دیگری بحیاط سابق بود ساخته شده بود این حیاط بیست و دو ذرع طول و سیزده چهارده ذرع عرض داشت.

تمام اطاقهای این خانه ها را با طاقچه ورف ساخته بودند و ازاره اطاقهای بزرگ آن همه تا ،طاقچه نقاشی روغنی و باقی آن جدول کشی و رنگ سفید روغنی داشت در سقفها بجای جاقلابیکه امروز گچبری میکنند ترنج بزرگی میانداختند و گچبری میکردند یا نقاشی و مذهب اکلیلی مینمودند. سایر اطاقها اکثر سفید کاری بود مگر در اطاق نوکرو خدمتکار که فقط به شمشه کاهگل اکتفا کرده بودند.
من نتوانستم تاریخ این ساختمان را بدست بیاورم ولی مسلماً بعد از فوت مرحوم میرزا اسمعیل وشاید بین ۱۲۷۰ و ۱۲۷۵ ساخته شده باشد و یقیناً در موقعی بوده است که پسرهای زن اولی پدرم بزرگ بوده و شاید میرزا محمد و میرزا محمود وزیر ، زن هم داشته اند زیرا چنین بنظر میرسید که اندرون اول را برای پسرها مفصلتر و پر مکان تر طرحریزی کرده باشند.
با اینکه در آن اوقات تظاهر در لوازم زندگی طرف توجه نبوده و پدرم هم از جوانهای عهد فتحعلیشاه و در دورۀ محمد شاه مرد کاملی بوده و علاقه ای باین قبیل ظاهر سازیها نداشته است تنگی و کوچکی بیرونی سبب شده که دوسه حیاط شصت هفتاد ذرعی که سمت مغرب قسمت بیرونی واقع بوده و تا نصف قسمت اندرون وسط میآمده است خریداری کند تا در آنها بیرونی وسیع تری بسازد و موقتاً از بیرونی دری باین خانه ها باز کرده بودند که پسرها ونوکرها وصادر و وارد خارجی خانه مرفه تر باشند .
در یکی از این خانه ها بآخر کوچه بن بست اعتصامی امروزه باز میشده است در این وقت در تهران غیر از کاروانسرا جائیکه شخص غریب در آن منزل کند وجود نداشت.
منبع :کتاب شرح زندگانی من. عبداله مستوفی
گروه تاریخ