نگاهی تاریخی به برنامه های آمریکا برای ترور فیدل کاسترو،نشانکر یک برنامه ریزی 70 ساله است.دونالد ترامپ با صراحت عادی خود ، کاسترو را چنین توصیف کرده بود: “[یک] دیکتاتور بی رحم که نزدیک به شش دهه به مردم خود ظلم کرد.” وی افزوده: “میراث فیدل کاسترو رنج غیرقابل تصوربرای مردمش ، فقر و نفی حقوق اساسی بشر است.”

رویکرد دیپلماتیک ترامپ مانند بقیه مقامات آمریکایی در گذشته بودهاست. ارزیابی  دولت آمریکا از کاسترو این است که این مرد برای شش دهه به عنوان خار در چشم آمریکا عمل می کرده است.، کاسترو 58 سال در قدرت بود و به عنوان مخالف یازده رئیس جمهور آمریکا عمل کرد.به هیمن جهت غیر قابل انتظار نبوده که آمریکا در مورد کاسترو تصمیماتی غیر معمول اتخاذ کند.

طبق یک فیلم مستند در سال 2006 که برای کانال چهار انگلیس ساخته شد. دولت ایالات متحده نزدیک به  638 نقشه جداگانه برای کشتن “کاسترو” طراحی کرده است. البته ، همه آن توطئه ها از مرحله برنامه ریزی خارج نشدند و ناگفته نماند که هیچ یک از آنها نیز موفق نشدند (تااینکه سرانجام او در سن 90 سالگی به مرگ طبیعی درگذشت) ، اما برخی از آنها که هزینه های قابل توجهی داشتند،یرای این طراحی شده بودندکه یک فرد قوی کمونیست را بکشد.

برخی از این برنامه ها به دلیل بدشانسی یا برنامه ریزی نامناسب شکست خوردند ، برخی به دلایل غیرقابل پیش بینی بودن وقایع و یا تغییر شرایط به صورت ناگهانی شکست خوردند و برخی از آنها نیز فقط به دلیل احمقانه بودن شکست خوردند. این چند مورد از مضحک ترین آنهاست.

تا قبل ازاینکه انقلاب کاسترو در سال 1959 به نتیجه برسد و عناصر دولت ایالات متحده برای بیرون بردن وی تلاش کنند ، حضور آمریکایی ها در خیابانهای هاوانا به گونه ای ویژه مشاهده می شد. قبل از کاسترو ، کوبا محل بازی یک مرد قدرتمند محلی به نام باتیستا بود. تحت رژیم او ، کوبا برای هر نوع تجارت پنهانی که یک مجرم متشکل وسازمان یافته می توانست آن را انجام دهد ، فراهم بود و سندیکاهای جرایم سازمان یافته آمریکا، برای خودشان در آنجا برو و بیایی داشتند.

پیروزی کاسترو و افزایش قدرت کمونیستها  ودر نتیجه کاهش نفوذ گانگستر ها  در کازینوها و خانه های خلاف کاران برای تجارت آمریکایی ها مضر بود . بنابراین اعضای سندیکای خلاف کاران لاس وگاس ،به ریاست باگزی سیگل، وقتی طرح  سیا در مورد ترور کاسترو مطرح شد،ازآن استقبال کردند.

البته در ابتدا هیچ برنامه مشخصی برای این کار وجود نداشت. تا اینکه  ، شخصی به نام رابرت ماهیو با جانی روزلی ،از سردسته های اوباش لاس وگاس در این مورد صحبت کرد. سپس روزلی  را به گانگسترهای دیگر از جمله سالواتوره جیانکانا و سانتو ترافیکانته معرفی کردند تا درمورد مشکل کوبا صحبت کنند و برنامه ای تنظیم کنند.

image 159 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ
جانی روزلی،سالواتوره جیانکانا و سانتو ترافیکانته

در این زمان “ماهیو”یک افسر ضد اطلاعات “سابق سیا ” (البته اوبعداً در کنگره شهادت داد که  زمان شروع عملیات وی از CIA “بریده” بوده است)دست اندر کار این عملیات بود.او پیوند بخش خصوصی برای عملیاتی که آژانس نمی توانست خیلی مستقیم با آن مرتبط  شود،را برقرار کرد. طبق شهادت این عنصر  در کمیته بررسی ترورهای کنگره ،در سال 1975 ، او به Roselli 150،000 دلار پیشنهاد داد تا کاسترو را به هر روشی که فکر می کند مناسب است، بکشد. او ادعا مبکند روزلی پول را نپذیرفت و پیشنهاد انجام کار را به صورت رایگان داد. زیرا این اقدام به نفع گروههای گانگستری نیز بود.

ظاهراً این ایده جیانکانا بود که کاسترو را با قرصهایی که در غذا یا نوشیدنی هایش ریخته شده، مسموم کند. کپسول های سیانور توسط بخش خدمات فنی CIA تولید و به نماینده Giancana در کوبا ، که شخصی به نام اورتا بود،تحویل داده شد.

او ظاهراً در سال 1960 چندین بار نتوانست موفق به انجام این اقدام شود و کار به پزشکی به نام آنتونی ورونا سپرده شد. CIA حداقل 11000 دلار برای راه اندازی و انجام  این کار به وی پرداخت کرد ، اما اونیز پس از حمله  ناموفق آمریکا به خلیج خوکها، از این کار دست کشید.

هیچ چیز دیگری از تلاش گروههای گانگستری برای کشتن کاسترو حاصل نشد. در واقع به نظر می رسد که آنها می دانستند چه زمانی به اینگونه ضرر های مالی تن در بدهند واز درآمد در هاوان چشم پوشی کرده و تسلیم شوند . کاری که در سال 1961 انجام دادند.

ترور شخصیت

ذر پی عدم موفقیت در انجام این مأموریت، دوره ای از برنامه ریزی های جدید برای احیاءاعتبار از دست رفته ؛توسط CIA ،تحت عنوان عملیات Mongoose آغاز گردید. تلاشهای متعددعملیاتی برای کشتن این مرد خنثی شده بود .بنابر این سیا برای بی اعتبار کردن کاسترو به جنگ تبلیغاتی روی آورد.

تا این لحظه بودجه پروژه کوبا 50 میلیون دلار در سال بود. همچنین توجه 2500 نفر از عوامل تمام وقت ، عمدتا تبعیدی های کوبایی و حدود 500 شهروند آمریکایی را که در CIA ، FBI و وزارت دفاع کار می کردند ، به خوداختصاص داد.

این عملیات توسط یک سرتیپ نیروی هوایی هدایت می شد که مستقیماً به کاخ سفید گزارش داد ، جایی که مقامات در سطح کابینه کمک ویژه ای را برای پروژه از وزارت امور خارجه ، وزارت دادگستری ،اداره مهاجرت و تابعیت و آژانس اطلاعاتی ایالات متحده ،دریافت می کردند. دراین پرونده ها هیچ اشاره ای به دخالت اداره ثبت اختراعات ، ناسا یا وزارت بهداشت و خدمات انسانی نشده است ، اما با توجه به گستردگی پروژه تا پایان سال 1962 ، تعجب آور نخواهد بود که بعدا معلوم شود آمریکایی ها از همه امکاناتشان سود جسته باشند.

جنگ تبلیغاتی علیه فیدل کاسترو پس از فاجعه خلیج خوکها هنگامی آغاز شد.در این زمان دولت ایالات متحده به مقامات ارشد سابق  کوبا کمک مالی کرد و بروشورهایی را از طریق هوا در سراسر کوبا توزیع کرد. در این بروشورها آمده بود که: پاداش برای ترور مقامات کمونیست در حدود 1 میلیون دلار است،اما به منظور تحقیر کاسترو ترور او مجانی اعلام شده بود.البته چندی بعد برای تحقیر بیشتر 2 سنت برای این ترور جایزه تعیین شد.

با کم اثر شدن جنگهای تبلیغاتی، دوباره نقشه های عمیاتی برای کشتن کاسترو مطرح گردید. در یکی از آنها نقشه کشیدند تا یک سیگار برگ که یک بمب کوچک درون آن بود را قاچاق کنند.تا  پس از روشن کردن آن توسط کاسترو ، مواد منفجره صورت او را از بین ببرد. این نقشه مضحک، بیشتر به درد فیلمهای کارتونی می خورد، مانند نقشه هایی که در کارتون قدیمی Bugs Bunny هستند .

image 160 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

البته با گذشت زمان برخی منابع ادعا می کنند که این “طرح” هرگز جدی نبوده است ،اما طرح های مضحک تر از آن هم مطرح بوده مانند:اسید پاشی ،یا پخش گاز در استودیوهای رادیویی که کاسترو پیامهای خود را ضبط و منتشر میکرد.این طرح ها هم در سال 1963 مطرح شده بودند.

گزارش شده است که CIA همچنین طرح آلوده کردن لباس کاسترو به میکروبهای بیماری زا مثل سل را نیز در نظر داشته است.

در یکی از مضحک ترین برنامه های ترور علیه فیدل کاسترو ، سیا  طرحی را برای سیم کشی یک بمب و قرار دادن آن در یک صدف دریایی رنگارنگ تنظیم کرده بود تا وقتی کاسترو در آب شیرجه زد و پس از شنا به آن نزدیک شد ، صدف منفجر شود.

عملیات لغو می شود؟

عملیات ضد کاسترو که در زمان آیزنهاور آغاز شده بود تا سال 1974، دستگاه امنیت ملی در ایالات متحده را مشغول خود کرده بود. آنها در کنار این عملیات از جاسوسی داخلی ، تحریک شورش ها و حتی ترور همزمان نیروهای چپ و کمونیست نیز غافل نبودند.این روند ادامه داشت تا اینکه بالاخره این احساس بوجود آمد که باید در این مورد اوضاع تغییر پیدا کند. جلسات ویژه ای برای بررسی موضوع در کمیته تحقیق ترورها در سال 1975 آغاز شد.

مذاکرات جلسات پخش علنی نشد ، اما تغییرات اجتناب ناپذیر بود. در سال 1976 ، رئیس جمهور فورد ، در پاسخ به فشارهای شدید کنگره ، فرمان اجرایی به شماره 11905 را امضا کرد و کارمندان دولت آمریکا را از نقشه کشی و تروریسم علیه دشمنان این کشور منع کرد ، با تاکید بر اینکه ،هر چقدر وجود آنها آزار دهنده باشد.

بعدا نیز حکم اجرایی رئیس جمهور ریگان به شماره  12333 جایگزین شد که بر اساس مفاد آن طرح فورد تقویت شده بود. در نهایت تا اواخر دهه 70 پروژه کوبا لغو شد ، اگرچه شایعات متعددی مبنی بر تداوم اینگونه طرح ها در مورد کوبا و کشورهای دیگر همچنان ادامه داشته است.

فیدل کاسترو نیزدر سال 1395درگذشت ،بنابر گزارشها ، پزشک قانونی علت مرگ فیدل کاسترو را “نارسایی قلبی” عنوان کرده است.

نویسنده:ریچارد استاکتون

مترجم:علی محرابی

گروه گزارش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *