نوشته ای از:پرویز ناتل خانلری

در کارهای فرهنگی،عیب کار کجاست؟واقعیت این است که در کارهای فرهنگی هنوز هم نفهمیده‌ایم کدام یک لازم‌تر و فوری‌تر است. از تجمّل هیچ پرهیز نمی‌کنیم. هنوز نیمی از کودکانِ کشور وسیلهٔ تحصیل ندارند و آنها که دارند غالباً زیر سقف‌های شکسته می‌نشینند، و گاهی قربانی شوق آموختن می‌شوند، اما بناهای مجلل گرانبها می‌سازیم، دانشکده‌های دروغین بر پا می‌کنیم که نه معلّم و نه وسیلهٔ کار دارد و تازه معلوم نیست که این دانشکده‌ها اگر روزی راست دربیاید و شاگردانِ خوبی پرورش دهد، فارغ‌التّحصیلانِ آنها چه باری از دوش ملّت برمی‌دارند و تا کجا مورد استفاده قرار بگیرند. مقداری از پول کشور برای تحصیل گروه بزرگی از کودکان و جوانان به خارج می‌رود اما در داخل کشور آنقدر پول نداریم که دیوار کهنهٔ یک دبستانِ ناقص را تعمیر کنیم. بارها نوشته‌ایم که سواد داشتن مانند غذا‌خوردن از حقوقِ نخستینِ افرادِ بشر است و مهم‌ترین وظیفهٔ دولت آن است که این حقوقِ ابتدایی را برای همهٔ افراد ملت با تساوی تامین کند.
تصوّرِ غلطی که از سال‌ها پیش در ذهن اولیای دولت ما و از آنجا در اندیشهٔ اکثر مردم این سرزمین حاصل شده است و آن اینکه هر کودکی به دبستان رفت باید با درجهٔ دکتری از دانشگاه بیرون بیاید. بر اساس همین اشتباه و خطاست که وزارتِ فرهنگ ما بر عهدهٔ خود می‌داند که هر ده و شهر که دبستان تأسیس می‌کند هر سال کلاس‌های بالاتری ترتیب بدهد و اگر نتوانست مردم عریضه و تلگراف می‌فرستند و اعتراض‌ها می‌کنند که پس فرزاندان ما چه کنند. اما در هزارها نقطهٔ دیگر هنوز کلاس اول دبستان تأسیس نشده است و کودکان از وسیلهٔ آموختن الفبا هم محروم هستند. مثالی می‌آوریم. پدری ده فرزند دارد و درآمد مختصری که با آن می‌تواند برای همهٔ فرزندان خود نان و پنیر فراهم کند. اگر این پدر تمام درآمد خود را در آن صرف کند که به یک یا دو فرزند خود فسنجان بخوراند و فرزندان دیگرش از گرسنگی تلف شوند شما به رفتار او جز جهل و ظلم چه نامی خواهید داد؟

image 227 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ

روشی که دستگاهِ فرهنگی ما پیش گرفته است با رفتارِ این پدر بی‌شباهت نیست. تأسیس دانشگاه‌های متعدّد آن‌هم ناقص و نادرست و صرف بودجهٔ هنگفتی در این راه در حالی که هنوز نتوانسته‌ایم برای همهٔ کودکان کشور وسیلهٔ آموختن الفبا را فراهم کنیم درست با این مثال تطبیق می‌کند. علت این روش این است که هنوز باور نکرده‌ایم و ایمان نیاورده‌ایم سواد داشتن برای هر فردی از ضروریات نخستین حیات است. هنوز نفهمیده‌ایم که پیشرفت‌های اجتماعی بی حصول این مقدمه ممکن نیست. هنوز توجه نداریم که حکومت دمکراسی برای ملّتی که رای خودش را نمی‌تواند بنویسد نیز غیرعملی است و به شوخی شباهت دارد.
به این امر ایمان نداریم و به این سبب است که سرمایه و همت و وقت خود را در ریا و تظاهر و تجمّل صرف می‌کنیم. هر وقت راه درست را شناختیم تند از آن خواهیم گذشت و بسیار زود به منزل مقصود خواهیم رسید.


منبع سالنامهٔ کیان، سال۱۳۴۰

گروه تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *